چهارشنبه ۱۰ دی ۹۹ | ۱۹:۴۵ ۲۶ بازديد
روزي زوجي جوان كودك چند ماه خود را در اتاقي خواباندند
و خود نيز در اتاقي ديگر به خواب رفتند صبح روز بعد برخيزيدند و به اتاق كودك رفتند
كودك كاري نميكرد ، چيزي نميگفت پدر فرزندش را به دكتر برد
دكترگفت
(اي واي بر من شما اين كودك را در چه جايي خوابانديد )
پدر گفت ( در اتاق )
دكتر گفت (من ميخواهم آن اتاق را ببينم)
پدر با اين كه تمايل نداشت گفت(حتماً)
روز بعد دكتر به خانه آن ها رفت و گفت(
اي كاش يك رادياتو در اينجا بود)
پدر پشيمان شد وقتي كه پشيماني ديگر سودي ندارد